دو مقوله عرفان و حماسه همواره در طول تاریخ از یکدیگر جدا نگه داشته شده تا یک دست صدا نداشته باشد ؛ زیرا معرفتی که با حماسه و خروش هراه نباشد و به جای آن خمودی و افسردگی جانشین صولت و نفوذ شده باشد هرگز راه به جایی نخواهد برد و سالک مسلک عرفان در سرای انزوا یا در تار تنیده افکار خود می ماند.
در این خصوص ، سخن عمرو بن حجاج زبیدی بسیار قابل تأمّل است. او از شخصیت های سرشناس کوفه و دوست دار امویان بود که علیه حجر بن عدی شهادت دروغ داد نیز از نزدیکان ابن زیاد در کوفه محسوب می شد و در قتل هانی و مسلم دست داشت. همین فرد در مورد یاران امام حسین (علیه السلام ) ، در لحظات حسّاسی از جنگ که سپاه کوفی به ستوه آمده بود ، فریاد می زد :
« ... وای برشما ! ای احمق ها! آرام باشید و مهلت دهید! آیا می دانید که با چه کسانی جنگ می کنید ؟ شما با سواران ناحیه ی کوفه و مردان اهل بصیرت و آگاهی و گروهی که از مرگ استقبال می کنند ، مبارزه می کنید! ...»(2) آری آنان « عَبدالله» بودند و « عِندالله» و هرگز وعده های مادی ابن زیاد و دستگاه اموی نمی توانست تسلیم منطق ذلّت بار یزیدیان شان کند . بی اعتنایی به دنیا و پرهیز از شکم پرستی و آمال دست نیافتنی ، آنان را در کوران مبارزه با امیال شیطانی ، آبدیده و شکست ناپذیر ساخته بود . آنان گویندگان اهل عمل بودند و آخرت گرایان و شب زنده داران حقیقی که سبقت عاشقانه ی آن طائران قدسی برای شهادت و دیدن وَجهُ الله ، نشانه اوجِ معرفت شان به خدا و حجّت بالغه ی خدا بود . به بیان رساتر ، ویژگی های آنان ، مصداق گویای ، سیمای صالحان و مجاهدان راه خداست که در معارف اهل بیت (علیه السلام ) به عنوان تابلوهایی مجسّم معرفی شده اند . آن چنان که امام حسین (علیه السلام ) در توصیف یارانش در شب عاشورا فرمودند: « و انی لا اعلم اصحاباً اوفی و لا خیراً من اصحابی »
من یارانی باوفاتر از یاران خود سراغ ندارم و کسانی را بهتر از ایشان نمی دانم .(3) در روز عاشورا نیز پس از ادای نماز ، خطاب به اصحاب با وفایش فرمود: « ... ای عزیزان! ای بزرگ منشان ! اینک درهای بهشت به روی شما باز شده که نهرهایش جاری و درختانش سرسبز و خرّم است و اینک رسول خدا و شهیدان الهی ، منتظر ورود شما بوده و قدوم شما را به یک دیگر مژده می دهند . پس بر شماست که از دین خدا و رسولش حمایت و از حریم پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم ) دفاع کنید .
نوشت ها:
1- شمس الدین ، علامه محمد مهدی : انصار الحسین (علیه السلام ) ، صفحات 175 تا 206.
2- طبری : تاریخ الرسل و الملوک ، ...، جلد 5 ، ص435.
3- نجمی : صادق : سخنان حسین (علیه السلام ) ، ... ، ص235.
4- نجمی! صادق: سخنان حسین(علیه السلام ) ، ... ، ص292.
شهدای کربلا که از خصوصیات اجتماعی و فردی خاصی برخوردار بودند ، در حقیقت مصادیق بارزی از رویش های غریبانه در روزگار غربت اسلام بودند . از میان آن همه ویژگی های منحصر به فرد آن اسوه های شهادت ، می توان به مواردی چند اشاره نمود:
1. آنان عمدتاً اشخاصی دارای شخصیّت ، موقعیّت و مقام اجتماعی در بین قبیله و جامعه ی خود بودند.
2. دارای موضع گیری های صحیح و اسلامی بودند و بر این اساس مردم با دیده ی احترام و تکریم به آنان می نگریستند ، گروهی آنان را محبّت می نمودند و گروهی از آنان بیزاری می جستند.
3. آنان با تکیه بر عقیده ی اسلامی و باورهای دینی به انقلاب امام حسین (علیه السلام ) پیوسته بودند ، نه با تکیه بر روح و تفکّر قبیله ای و تا نثار جان در این راه ثابت قدم ماندند. شدّت عمل امویان در سرکوب انقلابیون ، که نه ضرورت نظامی ایجاب می کرد و نه اقتضایات امنیتی ، بیشتر برای آن بود که استقامت این کانون های انقلابی را در هم شکند. از این رو بسیاری از انقلابیون توفیق حضور در کربلا نیافتند و در کوفه محاصره شدند و آنان که به کربلا آمدند هم با شدّت عمل غیر معمولی سرکوب شدند .
4. حضور و نقش پیران از یک سو و جوانان از سوی دیگر در قیام حسینی قابل ملاحظه است و به قول علامه شمس الدّین ( رحمة الله علیه) پیران تفاوت های بزرگ بین علی(علیه السلام ) و معاویه را درک کرده بودند ، امّا آگاهی نسبتاً محدودی نسبت به اسلام داشتند . بر عکس جوان ها به دور از رسوبات جاهلی ، در شهرهای اسلامی پرورش یافته بودند و برای همین توان این نسل بر آگاهی از توجیهات اسلامی و رد باطل و تصمیم گیری برای مبارزه بیشتر از پیران بوده و قابل ذکر است که عناصر جوان در میان انقلابیون ، غالب بودند.
برای شناخت ماهیت وجودی هر شخصی، باید به نزدیکترین کسان او رجوع کرد و با شنیدن گفتههایی که در آن تنها صدق گفتار مشاهده میشود، میتوان افراد شناخت. بر همین اساس، پناه بردن به کلام معصومین(علیهم السلام) بهترین مرجع و منبع برای شناخت امامان معصوم(علیهم السلام) است.
امام حسین (علیه السلام) نیز به دلیل اثرگذاری خاصی که در مکتب شیعه دارد، و چگونگی زندگی، قیام و شهادتی که داشت، بسیار مورد سؤال امامان بعد از خود قرار گرفت تا شناخت شیعیان از امام سوم خود، بیشتر شود و هر یک از اولاد معصوم ایشان نیز به دنبال ارائه بهترین توصیف در باره شخصیت نورانی سیدالشهدا(علیه السلام) بودند. در این نوشتار به صورت خلاصه، اظهارات حضرت ولی عصر(عج) در باره جد شهیدشان برای بازشناسی شخصیت امام حسین (علیه السلام) ارائه شود.
از بهترین توصیفاتی که راجع به حضرت امام حسین (علیه السلام) شده، زیارتنامهای است منسوب به حضرت ولی عصر(عج). مرحوم شیخ عباس قمی در کتاب گرانسنگ خود «نفس المهموم» عباراتی از این زیارت را بدون هیچ تردیدی به حضرت مهدی(عج) نسبت میدهد، آنجا که امام مهدی(عج) می فرماید:
«کُنتُ لِلرَّسُولِ وّلَداً و لِلقُرآن سَنَداً وَ للاُمَّة عَضُداً وَ فِی الّاعَهة مُجتَهِداً حافِظاَ لِلعَهد وَ المیثاق ناکِباَ عَن سُبُلِ الفُسّاق تَناوه تأوه المَجهُود طَوِیل الرُکُوع وَ السُّجُود زاهِداَ فِی الدُّنیا ژُهدَ الرّاحِل عَنها ناظِراَ بِعَین المُستَوحِشِینَ مِنها»؛ تو ای حسین! برای رسول خدا فرزند و برای قرآن سند و برای امت بازویی بودی، در طاعت خدا تلاشگر و نسبت به عهد و پیمان حافظ و مراقب بودی، از راه فاسقان سر بر میتافتی، آه میکشیدی، آه آدمی که به رنج و زحمت افتاده، رکوع و سجود تو طولانی بود، زاهد و پارسای در دنیا بودی، زهد و اعراض کسی که از دنیا رخت برکنده است، با دیده وحشتزدگان بدان نگاه میکردی.
او سند و پشتوانه قرآن بود. قرآن، با اتکا به وجود مقدس امام حسین(علیه السلام)، در جهان استقرار و گسترش یافت و هر آنچه را که قرآن کریم، در قالب الفا1 بیان فرموده در وجود مطهر حسین(علیه السلام) رؤیت و مشاهده میشود.
1. امام حسین(علیه السلام)، فرزند سول خدا (صلی الله علیه وآله) بود، او نواده پیامبر اکرم به شمار میرفت، و رسول خدا او را فرزند خویشتن میخواند.
2. او سند و پشتوانه قرآن بود. قرآن، با اتکا به وجود مقدس امام حسین(علیه السلام)، در جهان استقرار و گسترش یافت و هر آنچه را که قرآن کریم، در قالب الفاظ بیان فرموده در وجود مطهر حسین(علیه السلام) رؤیت و مشاهده میشود.
3. آن حضرت بازوی امت بود، امت اسلامی با وجود حضرت حسین(علیه السلام) دارای بازویی پر توان و قدرتمند بوده و هست و به همین دلیل میتواند همه قدرتهای ضد خدایی را در هم بشکند و نابود سازد.
4. امام حسین(علیه السلام) در راه اطاعت پروردگار، سخت کوش و تلاشگر بود. دعا، نیایش، ابتهال، نماز و مناجات شبانه وی در تاریخ، ضبط شده و خود مایه اعجاب آدمی است.
5. آن بزرگوار نگهدار عهد و میثاق بود. عهد و پیمان با خداوند یا با مردم را هرگز نقض نکرد و ثابت و استوار روی پیمان خویشتن میماند و وفا میکرد.
6. او از راه و روش فاسقان و فاجران رویگردان بود. هرگز روی به آنان نیاورد و تمایل به سوی آنان نکرد و چطور ممکن است کسی که فناءفیالله پیدا کرده به مخالفان فرمان پروردگار روی بیاورد و به آنان تمایل پیدا کند؟!
7. امام حسین (علیه السلام) دردمندانه آه میکشید، چون ناله کسی که سخت به رنج و زحمت افتاده و بار سنگینی از غصه و اندوه در دل دارد و در سینهاش جراحتی التیامناپذیر است.
سیدالشهداء (علیه السلام) نسبت به دنیا زاهد، بیرغبت و بیعلاقه بود دنیا در نظر مبارک و خدابین آن حضرت، جلوه و جلا و فروغ و بهایی نداشت، چنان از دنیا اعراض کرده بود که گویا به کلی از آن برکنده شده و قدم در سرای ابدی و جهان آخرت گذاشته است
8. رکوعها و سجدههای طولانی داشت، مدتها در حال رکوع و سجود میماند و ذکر خدا میکرد. به نظر میرسد که این جمله، رمز شوق عمیق و ریشهدار آن بزرگوار به معبود و محبوب حقیقیاش خداوند متعال است و چون از خلوت با خدا و انس به ذات لایزال او لذت میبرد از این رو سجده را ـ که خلوت با خداست ـ طول میداده و احساس خستگی نمیکرده است.
9. سیدالشهداء (علیه السلام) نسبت به دنیا زاهد، بیرغبت و بیعلاقه بود دنیا در نظر مبارک و خدابین آن حضرت، جلوه و جلا و فروغ و بهایی نداشت، چنان از دنیا اعراض کرده بود که گویا به کلی از آن برکنده شده و قدم در سرای ابدی و جهان آخرت گذاشته است.
10. آنجا که نظر دیگران نظر خریداری و نگاه عاشقانه بود، نظر آن بزرگوار به دنیا نظر انسان وحشتزده بود و نگاهش، نگاه دلبریدگان از آن، و بالاخره او از دنیا و زرق و برق آن در فرار بود که این چیزها در چشم انسان دریادلی چون امام حسین(علیه السلام) کمترین فروغی ندارد.
صفحه قبل 1 صفحه بعد